عشق نمیمیره...
پيوندها
خورشيد هميشه اينجاست
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان من و دلتنگیهام... و آدرس raindrops.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 1019
بازدید کل : 67112
تعداد مطالب : 88
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

كد موسيقي براي وبلاگ

نويسندگان
sia

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 31 خرداد 1392برچسب:, :: 23:59 :: نويسنده : sia

من همـانــم...

پسری که برای داشتـنـت ،

تمــام شــب را بيـدار می مـانــد...

و با تـويـی که "نيستـی" حرف می زنــد...!

پـــســری که هـــر شــب ،

زانـو ميزنــد لبـه تختــش ،

چشمــانش را می بنــدد ،

و تنهـــا آرزويـــش را...

برای هزارميـــن بــار به خـــدا يــادآور می شــود...

و خــدا هم

مثــل هميشــه لبخند ميزنــد...

از اينـکه

"تو"

 آرزوی هميشـگی من هستی...

 

 
پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:, :: 1:34 :: نويسنده : sia

روزهـــایــی کـــه مـی بینمت ، نفســـــم

مــی گیـــــــــرد...


و روزهــــایـــــی کـــــه نیستـــــی ، دلـــــــــــــــــم...


اما


تـــــــــــــو بـــــاش...!


تحمـــــل اولـــی آســان تـــر است...


 
سه شنبه 28 خرداد 1392برچسب:, :: 15:35 :: نويسنده : sia

همه چیز را یاد گرفته ام...

یاد گرفته ام که چگونه بی صدا گریه کنم ...

یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را

چگونه با بالشم بی صدا کنم ...

یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی...

یاد گرفته ام...

نفس بکشم بدون تو

و به یاد تو...

یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...

و جای خالیت را با خاطرات با تو بودن پر کنم...

تو فقط مرا ببخش که گاهی احساسم لبریز میشود

و میگویم

"دوستت دارم"...

"دلم برابت تنگ شده"...

"میخواهمت"...

و ...

و با این حرفهایم ، آرامش را از 

چشمهای زیبایت

و

قلب مهربانت

میگیرم...

 

 
سه شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, :: 23:51 :: نويسنده : sia

خبر نداری...

خبر نداری چه بغضی تو گلومه...

خبر نداری چه حسی داشتم ،

امروز ،

از دیدن

کسی که فقط

از پشت سر ،

کمی شبیه تو بود...

 
یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:, :: 9:30 :: نويسنده : sia

لمست کردم...

ای کاش هرگز تن به این خواسته نمیدادیم...

همیشه فکر میکردم تا یکی شدنمان تنها یک قدم فاصله داریم...

اگر میدانستم روزی لمس تنت اینگونه فاصله میاندازد

بین تو و من و این همه احساس پاک...

هرگز تن به هوسی نمیدادم که میپنداشتم

انتهای عشق است...

 
پنج شنبه 23 خرداد 1392برچسب:, :: 23:41 :: نويسنده : sia

بی من اگر آرامی...

من نمی خواهم كه كنارم باشی...

 
چهار شنبه 22 خرداد 1392برچسب:, :: 16:0 :: نويسنده : sia

تو...

میدونی کجای قلب منی...

میدونی چشمات تمام دنیای منه...

میدونی لحظه ای فراموشت نمیکنم...

میدونی چشمام هر لحظه و باهر بهانه میگریند...

میدونی هر لحظه از خدا میخوامت...

میدونی هرشب ازش میخوام خوابت رو ببینم...

میدونی تنها اسم تو رو لبهامه...

میدونی که از دوریت قلبم گرفته...

میدونی چقدر دلم برات تنگ شده...

میدونی چقدر میخوام

چشماتو...

نگاهتو...

دستتاتو...

شونه هاتو...

تو میدونی...

همه اینا را میدونی...

پس چرا حرفی نمیزنی؟!

مگه من زندگی تو نبودم...؟!

 

 

 
شنبه 18 خرداد 1392برچسب:, :: 19:5 :: نويسنده : sia

عجیب است...

اینجا آمدنم عجیب است...

نمیفهمم چرا...

عجیب تر لحظه هاییست مثل امروز ، دیروز و شاید فردا...

یه لحظه های خاصی مثل الان ، همین جا...

جایی که همه دور هم هستن...

منم باید کنارشون باشم اما...

اما اینجام...

حسی که اینجاست ، درست شبیه در آغوش بودن توست...

و من حتی همین آغوش تو را "نازنینم" ،

با تمام دنیا ،

آره درست میشنوی عزیزم ، با تمام دنیا ،

عوض نمیکنم...

 

"""دلم بدجوری هوای چشمای خوشگلتو کرده...

کاش بودی...

کاش..."""

 

 
سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:, :: 2:33 :: نويسنده : sia

نمیدونم تا حالا برات پیش اومده یا نه!

باچندتا از دوستات رفتی بیرون...

وقتی که دورهم نشستین و پاسور بازی میکنین یا هر تفریح دیگه...

همشون همینطور که بازی میکنن ، گوشی موبایلشونم

تو دستشونه...

یکی اس ام اس میده...

یکی با یه اس میخنده...

یکی با یه اس به هم میریزه...

یکی میره یه گوشه با تلفن صحبت کنه...

برات مهم نیست با کیه ، مهم اینه یه مخاطب داره...

و تو...

و تو فقط نگاه میکنی و بغض...

فقط بغض و حسرت...

حسرت که توام یه روز...

دوست نداری با هیچکس باشی...

بودن هیچکس باهات اونی که میخوای نمیشه...

هیچ لذتی از باهم بودن نمیبری...

داشتن هیچکس دیگه راضیت نمیکنه...

اینجاست که جای خالیش آتیشت میزنه...

اینجاست که میفهمی نبودش باهات چیکار کرده...

اینجاست که گوشیتو میذاری درگوشت و میری اونطرف تر

و مثل همون روزا تو خیالت عاشقانه باهاش حرف میزنی...

از دوستات که فاصله میگیری بغضتو میشکنی و

یه دل سیر گریه میکنی...

همه فکر میکنن توام کسی رو داری اما...

اما تو فقط خودت میدونی که چقدر تنهایی...

 
یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, :: 2:23 :: نويسنده : sia

 

روزهای انتظار

 چه عاشقانه مرا می شکند...

و تو چه سرد از من عبور می کنی...

یک شب مه گرفته

و حرفهایی تلخ ...

که از اعماق تنهایی بیرون می آید...

دستم را بگیر...

من به بودن تو نیاز دارم...

نیمه گمشده ام نیستی !

که با نیمه دیگر به جست و جویت برخیزم...

که 

تو

تمام

گمشده

منی...

تمام گمشده من...