عشق نمیمیره...
پيوندها
خورشيد هميشه اينجاست
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان من و دلتنگیهام... و آدرس raindrops.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 1021
بازدید کل : 67114
تعداد مطالب : 88
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

كد موسيقي براي وبلاگ

نويسندگان
sia

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
جمعه 29 اسفند 1392برچسب:, :: 23:13 :: نويسنده : sia

کاش...

کاش...

کاش بودی...

یه دنیا حرف...

یه عالم بغض تو گلومه...

خیییییییلی شونه هاتو کم دارم...

خیلی.. 

کاش فقط بودی همین...

"من و تو توی این دنیا یه درد مشترک داریم...

 
پنج شنبه 29 اسفند 1392برچسب:, :: 20:27 :: نويسنده : sia

 اینجا...

با چشمانی خیس که به رنگ زیبای فردا دوخته ام...

با قلبی آکنده از امید که فردا را می نگرد...

در این لحظه باشکوه تحویل...

تنها برای تو میخوانم...

فقط و فقط به یاد تو 

و برای تو...

اینجا  از فرسنگها  فاصله زمینی دورتر از تو

در آغوش خلیج نیلگون و بیکران

همیشه فارس...

یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر الیل و النهار

یا محول الحول والاحوال

حول حالنا الی احسن الحال...

سال نو مبارک عزیزم...

مثل همیشه واست بهترین و قشنگ ترین آرزوها رو دارم...

 
پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, :: 1:23 :: نويسنده : sia

یادش بخیر...

اون شبی که گفتی...

بیا بیرون زیر بارون...

ببین...

حتی نمیشه یه لحظه هم به

"ارحم الراحمین " بودنش

شک کرد...

امشبم از اون شباست...

واقعا...

حتی نمیشه "یه لحظه هم"

به ارحم الراحمین بودنش شک کرد...

یا ارحم الراحمین...

یا ارحم الراحمین...



 
جمعه 16 اسفند 1392برچسب:, :: 2:44 :: نويسنده : sia

میان هر نفسی که میکشم همهمه ای ست از همه پنهان …
اما از تو چه پنهان ؟
میان هر نفسی که میکشم تـــو هستی که

میکِشم تو را ، که میکُشی مرا …
.
.
دوستت داشتم...
دوستت دارم...
و دوستت خواهم داشت...
از آن دوستت دارم ها
که کسی نمی داند
که کسی نمی تواند
که کسی بلد نیست...

"نیلوفرم" ...

سالروز رویش زندگی بخشت را 

در مرداب دلتنگیهایم

عاشقانه جشن میگیرم...

تولد قشنگت مبارک...

 
جمعه 16 اسفند 1392برچسب:, :: 1:35 :: نويسنده : sia

صدایت را دوست دارم...
بگو…فقط بگو
چــه فـــرق دارد
از مـــن ، از تـــو
از بــــاران
در آغــوشــم بــگــیــر و در گــوشــم
از مـــانـــدن بــگـــو...
از دوستت دارم هایی بگو که از شنیدنش دلم بریزد !
از دلبری چشمهایت بگو که چگونه دلم را هوایی کرده...
از هــرچــه خــودت مــیــخــواهـی
از خـــودت بـــگـــو
چـــه فــرق دارد از چـــه
فـــقــــط بـــگــــو
حـــرف بـــزن
عاشقانه صدایت را دوست دارم . . .

 
جمعه 16 اسفند 1392برچسب:, :: 1:8 :: نويسنده : sia




خداوندا امشب را اینگونه دعا میکنم :
باشد که آرامش و عشق و صلح در تمامی کائناتت جاری شود
باشد که تندرستی و برکت و ایمان و مهر در وجود تک تک مخلوقاتت جاری شود
باشد که هر کجا بیماری هست هم اکنون سلامتی یابد
باشد که هر کجا اسیری هست چه در زندان بیرون و چه در زندان درون 
هم اکنون اراده ی تو او را آزاد سازد
باشد که دعادارانت به خیر و لطف تو هم اکنون دعایشان مستجاب شود …

.
.
پشت سر هر آنچه که دوستش می داری و تو برای اینکه معشوقت را از دست ندهی بهتر است بالاتر را نگاه نکنی زیرا ممکن است چشمت به خدا بیفتد و او آنقدر بزرگ است که هر چیز پیش او کوچک جلوه می کند …
پشت سر هر معشوق خدا ایستاده است
اگر عشقت ساده است و کوچک و معمولی
اگر عشقت گذراست و تفنن و تفریح
خدا چندان کاری به کارت ندارد
اجازه می دهد که عاشقی کنی
او فقط تماشایت می کند و می گذارد که شادمان باشی اما هرچه که در عشق ثابت قدم تر شوی خدا با تو سختگیرتر می شود و هرقدر که در عاشقی عمیق تر شوی و پاکبازتر
و هر اندازه که عشقت ناب تر شود و زیباتر بیشتر باید از خدا بترسی زیرا خدا از عشق های پاک و عمیق و ناب و زیبا نمی گذرد مگر آنکه آن را به نام خودش تمام کند …
پشت سر هر معشوقی ، خدا ایستاده است و هر گامی که تو در عشق بر می داری خدا هم گامی در غیرت بر می دارد
تو
عاشق تر می شوی و خدا غیورتر و آنگاه که گمان می کنی معشوق چه دست یافتنی است و وصل چه ممکن و عشق چه آسان خدا وارد کار می شود و خیالت را درهم می ریزد و معشوقت را درهم می کوبد
معشوقت هر کس که باشد و هرجا که باشد و هرقدر که باشد می شکند و تو ناامید می شوی و نمی دانی که ناامیدی زیباترین نتیجه عشق است
ناامیدی از اینجا و آنجا
ناامیدی از این کس و آنکس
ناامیدی از این چیز و آن چیز
تو ناامید می شوی و گمان می کنی که عشق بیهوده ترین کارهاست
و برآنی که شکست خورده ای
و خیال می کنی که آن همه شور و آن همه ذوق
و آن همه عشق را تلف کرده ای
اما خوب که نگاه کنی می بینی حتی قطره ای از
عشقت حتی قطره ای هم هدر نرفته است
خدا همه را جمع کرده و همه را برای خویش برداشته و به حساب خود گذاشته است
خدا به تو می گوید :
مگر نمی دانستی که پشت سر هر معشوق خدا ایستاده است ؟
تو برای من بود که این همه راه آمده ای
و برای من بود که این همه رنج برده ای
و برای من بود که این همه عشق ورزیده ای
پس به پاس این ، قلبت را و روحت را و دنیایت را وسعت می بخشم و از بی نیازی نصیبی به تو می دهم و این ثروتی است که هیچکس ندارد تا به تو ارزانی اش کند
فردا اما تو باز
عاشق می شوی تا عمیق تر شوی و وسیع تر و بزرگ تر و ناامیدتر تا بی نیازتر شوی و به او نزدیکتر …
و اما چه زیباست و چه
باشکوه و چه شورانگیز که
 پشت سر هر معشوقی خدا ایستاده است …

 
جمعه 16 اسفند 1392برچسب:, :: 1:51 :: نويسنده : sia

آنقدر هوای حوصله ام سرد است 

که انگشتان احساسم سر شده است...

خدا جونم...

 دیگه توان خواستن ندارم ؛

امشب ، تو دعا کن . . .

من می گویم : آمین !

 
جمعه 15 اسفند 1392برچسب:, :: 23:29 :: نويسنده : sia

میدانم حرف های زیادی داری...

 پس سکوت علامت چیست؟!

نمی دانم علامت رضایت است؟!

یا همان جواب ابلهان خاموشی ست...

 شاید معنی جدیدی به سکوت داده ای!

سکوتت را می فهمم...

یعنی انتظار...